تحلیل موضوعات اقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی

ناگفته هایی درباره قبل و بعد از انتخابات 22 خرداد

ناگفته‌هایی درباره قبل و بعد از انتخابات 22 خرداد
گفتگو با محسن رضایی
هفته نامه پنجره در شماره جدید خود پرونده کاملی درباره دکتر محسن رضایی، جریانات سیاسی مرتبط با وی، فعالیت های سیاسی و رسانه ای او و ... منتشر کرد.

به گزارش "تابناک" بخشی از این پرونده مفصل به گفتگوی این نشریه با وی اختصاص داده شده و با تیتر « لحظه اتحاد ضد انقلاب ها» منتشر شده که متن کامل آن به شرح زیر است:

محسن رضایی از همان ده یا دوازده سال پیش که تصمیم گرفت از فرماندهی سپاه کناره بگیرد و وارد فضای سیاسی شود، همیشه نامش در جریان‌های سیاسی مختلف شنیده شده، اما به‌نظر می‌رسد از حول و حوش انتخابات اخیر ریاست‌جمهوری، او جایگاهی تازه در بین نخبگان یافته است؛ نوع مناظره‌های انتخاباتی موجب پدیدار شدن تمایل‌ بخشی از رأی‎دهندگان (عمدتا اصول‎گرا) به او شد، اما این گرایش خیلی زود در جذبه دو قطبی‌شدن رقابت‌ها از میان رفت.


حالا رضایی در هر مکان و محفلی که حاضر می‌شود، درباره انتخابات و حوادث پس از آن سخن می‌گوید و با پرسش‌هایی از این دست مواجه می‌شود و در این گفت‌وگو نیز درباره علی لاریجانی، محمدباقر قالیباف، محمود احمدی‌نژاد، اکبر هاشمی رفسنجانی، میرحسین موسوی، مهدی کروبی و سیدحسن خمینی و دیدگاه‌ها و عملکردشان در انتخابات بیست و دوم خرداد، به تفصیل سخن می‌گوید.

 دبیر پنجاه و پنج ساله مجمع تشخیص مصلحت نظام، هرچند که ترجیح می‌دهد در برابر برخی پرسش‌ها، پاسخ‌هایی به‌اختصار بدهد اما انتقادهایی جدی را نسبت به سیاسیون حال حاضر کشور و رویه آنان در برخورد با مسایل مطرح می‌کند.

حالا او با افسوس از روزهای بعد از انتخابات یاد می‌کند که رویه‌ای سیاسی، رویکرد اجتماعی و آرمان‌خواهانه مردم را منحرف کرد و باعث شد تا برای نخستین‌بار پس از سی سال، ضدانقلاب گرد هم آید و از هیچ تلاشی باز نماند. رضایی از لزوم اتخاذ روش‌هایی کارآمد، برای دفاع از نظام سخن می‌گوید و فرصت‌هایی که نباید از دست برود.

در انتخابات ریاست‎ جمهوری دهم شما در مورد ایده‎هایی صحبت کردید، ولی همیشه به کلیات پرداخته و وارد جزییات نشده‌اید و در نهایت نیز اشاره کردید که به علت این‎که به مصداق دیگری نرسیدید، وارد رقابت‎های انتخاباتی شده‌اید با این اوصاف لطفا بفرمایید، اولین‎بار ایده شما در رابطه با تشکیل دولت ائتلافی چه زمانی مطرح شد و در این خصوص به طور دقیق با آقای لاریجانی و آقای قالیباف چه زمانی دیدار کردید و در این جهت چه سیری طی شد تا تصمیم گرفتید به‎عنوان نامزد وارد رقابت‎های انتخاباتی شوید؟

من هر حرفی زده‎ام جزییات آن را همراه برنامه اعلان کرده‎ام و زمانی‎که آقای ناطق نوری ایده دولت وحدت ملی را مطرح کردند همان موقع بنده گفتم که در شرایط کنونی کشور ارایه طرح وحدت ملی به این شکل صحیح نیست و به‎جای آن ایده دولت ائتلافی کارآمد و متعهد را که ناظر بر دو ضرورت اساسی بود مطرح کردم و در این راستا یکی از این ضرورت‎ها را ناشی از آسیب‎های دوره ریاست‎ جمهوری آقای خاتمی که تعهد و ارزش‎ها ضعیف شده بود می‌دانستم و دیگری را ناشی از دوره فعالیت آقای احمدی‎نژاد در دولت نهم می‌دانستم که در آن کارآمدی رو به ضعف گرایده بود. وقتی بنده طرح دولت ائتلافی را مطرح می‌کردم و اصرار داشتم که بدنبال آن کارآمدی و تعهد بیاید. منظورم از این دولت ایجاد ائتلافی همراه با تعهد و کارآمدی بود و ایده آن اولین بار در تیرماه 1387 در جلسات خصوصی با دوستان طرح شد.

با چه کسانی در جلسات خصوصی خود این موضوع را طرح کردید؟

با مشاورین خود که کار سیاسی می‌کنیم، مانند آقایان طلایی نیک و عادل آذر این ایده را طرح کردم.

ایده دولت ائتلافی را با آقایان قالیباف، لاریجانی و ولایتی هم مطرح کردید؟

بله در جلسه‌ای که با آن‎ها داشتم این موضوع را طرح کردم.

در این جلسه آقای شمخانی هم حضور داشتند؟

خیر آقای شمخانی در این جلسه حضور نداشتند، ولی این بحث را در اوایل پاییز سال گذشته با آقای ناطق نوری و سایر دوستان مطرح کردم و از همان موقع به‎عنوان یک نظریه وارد رسانه‎ها شد.

طرح این موضوع ظاهرا با انتشار بیانیه‌ای از سوی شما در رسانه‎ها علنی شد؟

آقای عسگراولادی در آذرماه گفته بودند دولت اساسا شرکت سهامی نیست که بشود آن را ائتلافی کرد و بنده نیز در پاسخ به اظهارات ایشان نامه‌ای نوشتم و با آیه «وعتصموا به حبل‎ا... جمیا و لاتفرقوا» بحث خود را شروع کردم و در آن‎جا ویژگی‎ها و علت تشکیل دولت ائتلافی را توضیح دادم و بعد از آن هم ستادی بنام دولت ائتلافی تشکیل شد.

ریاست این ستاد را چه کسی به عهده گرفت؟

برای این‎که با اعضای تیم دولت ائتلافی می‌خواستیم به توافق برسیم، موضوع رییس ستاد را قطعی نکردیم تا جنبه فردی به خود نگیرد، لذا با وجود این‎که اعضای ستاد مشغول به کار بودند، این ستاد دارای رییس نبود.

در این دوره آیا آقایان لاریجانی، قالیباف، ناطق نوری و ولایتی در جلسات مشترک حضور داشتند؟

جلسات مشاوره‌ای با آنان داشتیم، ولی این‎که آن‎ها بیایند در رأس این ستاد و شورای ائتلاف را شکل بدهند و زیرمجموعه شورای ائتلاف ستادی با یک رییس باشد که زیر نظر شورا کار کند با دوستان به توافق نرسیدیم. آنان اصل طرح و ایده را قبول داشتند ولی چون به‎دنبال یک نفر کاندیدا برای انتخاب بودیم تا بقیه بیایند پشت سر او لذا خودم پا جلو نمی‌گذاشتم و ترجیح می‌دادم یکی از دوستان بیاید، تا اول اردیبهشت ماه تمام تلاشم این بود که یکی از دوستان کاندیدا شود و شورای ائتلاف را شکل دهیم که در نهایت با عدم تحقق این موضوع وارد رقابت‎های انتخاباتی شدم.

گویا در این مقطع شما با آقای احمدی‎نژاد دیدار داشتید؟

دیدار داشتم ولی در مورد موضوع دیگری بود. در این خصوص نیز آقای لاریجانی قرار بود با ایشان صحبت بکنند.

یعنی شما راجع دولت بعدی با احمدی‎نژاد مذاکره‌ای نکردید؟

خیر، زیرا قرار ما به این شکل بود که اگر شورا تشکیل شود، اول آقای لاریجانی با آقای احمدی‎نژاد صحبت کند و اگر ایشان دولت ائتلافی و کار جمعی را قبول کردند، دیگر از طرف ما کسی کاندیدا نشود.

آیا آقای لاریجانی با آقای احمدی‎نژاد در این رابطه صحبتی کردند؟

فکر نمی‌کنم صحبتی با ایشان شده باشد، زیرا اختلافاتی به‎وجود آمد و وقتی هم از ایشان سئوال کردیم در جواب ما را قانع کرد و گفت در جلسه‌ای که آقایان باهنر و عسگراولادی با آقای احمدی‎نژاد داشتند، ایشان آب پاکی را روی دستشان ریخته و گفته که نیازی به حمایت شما ندارم، بنابراین با وجود این‎که ایشان تصمیم خود را گرفته بود، اساسا طرح چنین مباحثی نتیجه‌ای در بر نداشت، ما هم در این جهت اصراری نکردیم و سرانجام در اوایل اردیبهشت ماه که متوجه شدم هیچ‎کدام از دوستان وارد صحنه نمی‌شوند تصمیم به ورود به صحنه گرفتم، ولی از نظر اخلاقی مصلحت نمی‌دیدم که دیگران را وادار به حمایت از خود بکنم و به همین دلیل ستاد فوق را منحل کردم تا این فکر تداعی نشود که از ابتدا تشکیل ستاد برای بنده بوده است.

به غیر از آقایان قالیباف، ولایتی و لاریجانی فرد دیگری برای نامزدی مطرح بود؟

فرد دیگری مطرح نبود.

پس این آقایان چه زمانی و بر اساس چه دلیلی انصراف خود را از شرکت در رقابت‎های انتخاباتی اعلام کردند؟

آقای لاریجانی تقریبا دی ماه اعلام کرد به‎خاطر این‎که تازه رییس مجلس شده مصلحت نیست که وارد رقابت‎های انتخاباتی شود. آقای قالیباف که از بهمن ماه فعالیت خود را شروع کرده بود در فروردین ماه آن را متوقف کرد و آقای ولایتی هم استدلالش این بود که تکلیف شرعی ندارد و باید مقام معظم رهبری به وی بگوید که نامزد شود.

آقای ناطق نوری و افراد دیگری که طرف مشورت بودند تمایلی برای ورود به رقابت‎های انتخاباتی نداشتند؟

کلا گلایه بنده از آقایان این بود با این‎که مقدمات را طی و حجت را بر آن‎ها تمام کرده بودم پشت سر من نیامدند و از طرف دیگر به‎دلیل انتقاد به آقای احمدی‎نژاد به آن سو هم نرفتند به همین دلیل این آقایان متهم به حمایت از میرحسین موسوی شدند. یادم هست که یک هفته مانده به روز رأی‎گیری به این آقایان به شوخی گفتم اگر می‌خواهید بعد از انتخابات متهم به رأی دادن به اصلاح‎طلبان نشوید، لااقل به‎صورت علنی بگویید از فلانی حمایت می‌کنید. البته بنده این موضوع را نمی‌گویم که آن‎ها به آقای میرحسین موسوی رأی داده‎اند.

در انتخابات چه هدفی را دنبال می‌کردید؟

من برای اداره کشور برنامه‎ های وسیعی داشتم و می‎خواستم آن‎ها را پیاده کنم و از طرف دیگر راهی را انتخاب کردم که جبهه اصول‎گرایی و وجهه آن حفظ شود زیرا که زحمات زیادی برای آن کشیده‎ایم و باید به حیات خود ادامه دهد و در این جهت، حضور سلایق مختلف اصول‎گرایی در انتخابات بود که با حضور بنده جبهه اصول‎گرایی تمام قد و کامل می‌توانست بیاید، ولی سکوت دوستان ما سبب شد که یک جریان قوی شکل نگیرد. در واقع من ادامه وضع موجود را خطرناک می دانستم و بازگشت به دوره اصلاحات را شکست.

قرائنی وجود دارد که این آقایان در عمل به هر حال به آقای موسوی تمایل بیشتری داشتند و آقای موسوی نیز می‌گوید بعضی از این افراد روز جمعه به بنده تبریک گفتند، نظرتان در این خصوص چیست؟

بنده نمی‌توانم این موضوع را تأیید کنم ولی سکوت آن‎ها یک اشتباه استراتژیک در جبهه اصول‎گرایی بود.

این اشتباه ناشی از این بود که فرد دیگری را به‎عنوان نامزد معرفی نکردند؟

این امکان وجود داشت که کلیت جبهه اصول‎گرایی حفظ شود و ما این امکان را فراهم کرده بودیم.

شما گفتید قبل از انتخابات با آن‎ها صحبت کردید توجیه آن‎ها در این خصوص چه بود؟

دوستان پیشنهادات را قبول داشتند ولیکن در عمل دچار ابهام و تردید شده بودند، شاید هم فکرشان این بود که بنده رأی نمی‌آورم در حالی‎که در انتخابات در بخش گفتمان علتش تبلیغ این موضوع در جامعه بود، ولی با حسابی که ما کردیم از دوستان در قسمت گفتمان پاسخ مثبت دریافت کردیم به این معنا که با مباحثی که طرح کردیم، اجازه سقوط گفتمان اصول‎گرایی را ندادیم، یعنی اگر مناظرات بنده نبود و ادبیات آقای احمدی‌نژاد تنها تابلوی اصول‎گرایی می‎بود، گفتمان اصول‎گرایی آسیب جدی می‎دید.
 
 در صحنه انتخابات بنده می‎گفتم که اصول‎گرا هستم و حمایت‌هایی که از نظام و رهبری می‌کردم زیاد‎تر از احمدی‎نژاد بود، بنده چندین برابر آقای احمدی‌نژاد از ولایت فقیه و نظام جمهوری اسلامی اسم بردم و حتی در مناظره با ایشان وقتی گفتند که پیش‎بینی شما در مورد جنگ درست در نیامد، بنده گفتم اشکال شما این است که از سازمان اطلاعات آمریکا تشکر کرده‎اید، ولی این همتی که رهبری در آماده کردن نیروهای مسلح کرد و مانع حمله آمریکا به ایران شد، تشکر نکرده‎اید در حالی‎که علت عدم جنگ، آمادگی نیروهای مسلح و افشاگری‎ها علیه حمله بوش به ایران بوده است و در صحبت‌هایم اساسا در دفاع از نظام کوتاه نیامدم، لذا گفتمان همراه با حمایت از نظام را که بنده طرح کردم پیامدهای منفی گفتمان آقای احمدی‌نژاد را از پایگاه اصول‎گرایی تا حد زیادی خنثی می‎کرد.

در بحث دولت ائتلافی فکر می‌کنید اگر در حال حاضر به‎سراغ آقایان بروید، آیا حاضرند دوباره کار مشترکی را سازماندهی کنند؟

معمولا در موضع‎گیری‎ها سعی می‌کنم جنبه علمی و منطقی موضع‎گیری‎ها را در کنار جنبه ارزشی آن حفظ کنم، یعنی هیچ‎وقت تلاش نمی‌کنم که مواضع‌ام عاری از جنبه علمی و منطقی باشد. اگر روز یکشنبه بعد از انتخابات می‌آمدند و اعلام می‌کردند انتخابات گذشت و هر اتفاقی هم افتاده تمام شده و دست را برای کمک به‎سمت کاندیداهای دیگر دراز می‌کردند تا یک دولت 41 میلیونی تشکیل شود، حوادث پس از انتخابات پیش نمی‌آمد. یکی از مراحل دولت ائتلافی اداره چالش‌ها است و باید حواشی را به صفر برسانیم تا به‎سمت پیشرفت حرکت کنیم وگرنه در دولت آقای خاتمی هشت سال چالش بود در دولت آقای احمدی‌نژاد هم هشت سال چالش است اگر در دوره‎های دیگر هم به این شکل باشد، هزینه سنگینی برای اداره کشور می‌پردازیم و زمان‎های طلایی را از دست می‌دهیم؛ مدیریت چالش‎ها از محاسن دولت ائتلافی است، یعنی این‎که ما معتقدیم برای جهش در توسعه کشور نیاز به کارآمدها داریم، کارآمدی‌های سه دولت گذشته ایده‎آل نبوده و سیر کارآمدی دولت رو به افول بوده است.

 مسئله بعد تعهد در همه جناح‎های کشور است و وقتی می‌گوییم دولت ائتلافی منظورمان این نیست که آدم‌های غیرمتعهد هم مسئولیتی بر عهده بگیرند، ما در میان اصول‎گراها و سایر جناح‎ها انسان غیرمتعهد داریم. یک دولت ائتلافی کارآمد و متعهد، کارها را به جلو می‌برد من معتقدم و در آینده، ایران توسط دولت‎های ائتلافی اداره خواهد شد.

آیا فکر می‌کنید این موضوع در حال حاضر مورد پذیرش آقایان قرار بگیرد؟

به نظر بنده زمینه پذیرش این نظریه خیلی بالا رفته است.

صحبتی در این رابطه کرده‌اید؟

صحبتی نکرده‌ام.

در دوران تبلیغات انتخابات مناظره شما با میرحسین موسوی متفاوت با سایر مناظره‎ها بود، در واقع به چند محور اشاره کردید که بعدا اهمیت آن روشن شد از جمله اصل چهل و چهار و مخالفت آقای موسوی با آن، شما با چه نیتی وارد این مناظره شدید؟

معمولا کسانی که با هم مناظره می‌کنند به دنبال این موضوع هستند که اختلافات و تفاوت‎هایشان را به مردم نشان دهند در این مناظره هم بنده سعی کردم اختلافات خود را با آقای میرحسین به مردم نشان دهم، یکی از اختلاف‎ها بحث سیاست‎های اصل چهل و چهار بود که طرح کردم و ایشان ابتدا طفره رفتند، ولی بعدا پذیرفتند که حداقل با آن مشکل دارد.

شما اطلاع داشتید که ایشان با اصل چهل و چهار مخالف است؟

بله، چون در جلسات مجمع در هنگام بررسی این اصل معترض بودند و گفتند که کار شما خلاف قانون اساسی است در حالی‎که سیاست‌های اصل چهل و چهار در چارچوب قانون اساسی است و هنگامی که مجمع پس از تأیید رهبری آن را تصویب می‌کند تبدیل به قانون می‌شود و مسئله دیگر این‎که ایشان از خود چهره ارزشی نشان می‌دادند که سابقه هم داشت، ولی از طرف دیگر نیروهای تندرو اصلاح‎ طلب مانند مشارکتی‎ها و مجاهدین انقلاب، اطراف ایشان بودند و من سئوال کردم که با وجود این‎که در حال حاضر مشارکتی‎ها و مجاهدین انقلاب با شما هستند، آیا از آنان هم در کابینه خود استفاده می‌کنید که ایشان از جواب دادن شانه خالی کردند، این موضوع برای نیروهای ارزشی که به ایشان می‌خواستند رأی دهند مهم بود.

اگر طیف تندرو حضور داشتند، یک وضعیتی و اگر حضور نداشتند وضعیت دیگری داشت که آقای میرحسین موسوی جوابم را در این خصوص ندادند، البته بنده دو تا سه اشکال دیگر هم به ایشان داشتم، ولی چون مناظره آقای موسوی با آقای احمدی‌نژاد دو شب قبل به چالش کشیده شده بود، از نظر اخلاقی مصلحت نمی‌دانستم با ایشان بیشتر وارد چالش شوم، یعنی اگر آقای احمدی‌نژاد با آقای موسوی آن‎طور صحبت نکرده بود چالش بنده با آقای موسوی خیلی بالا می‎گرفت.

لطفا به چند مورد از مباحث چالش‎انگیز بین شما و آقای میرحسین موسوی را بیان کنید؟

حالا دیگر گذشته لذا اگر موضوع بازخوانی شود، مسایل مورد چالش با ایشان معلوم می‌شود.

در مناظره شما با آقای موسوی احساس می‌شد شما می‌خواهید به بیندگان نشان دهید که آقای موسوی متفاوت با بعضی از آن ادعاهایی است که می‌گوید یا چیزهای دیگری در ذهنش وجود دارد که راجع به آن‎ها صحبت نمی‌کند؟

به هر حال من وظیفه داشتم که تفاوت‎های خود را با ایشان نشان بدهم.

در مناظره با احمدی‌نژاد به نظرم شما یکی دو مورد از برخورد آقای احمدی‌نژاد جا خوردید؟

خیر، جا نخوردم.

فکر می‌کنم انتظار نداشتید آقای احمدی‌نژاد این چنین برخورد کند؟

چرا، بنده حدس می‌زدم.

ما به‎عنوان بیننده فکر نمی‌کردیم آقای احمدی‌نژاد با برادر محسن یا آقا محسن این‎گونه سخن بگوید؟

من با شناخت کامل از آقای احمدی‎نژاد با ایشان روبه‎رو شدم و نحوه رفتارشان را حدس می‌زدم.

بعد از مناظره با آقای موسوی یا آقای احمدی‎نژاد نکته‌ای نبود که به شما منتقل شود و یا گلایه‌ای از شما بکنند؟

خیر مسئله‎ای نبود و هرجا که می‎رفتم از شیوه‎ام در مناظره‎ها تعریف می‌شد.

منظورم بیان گلایه و نکته از سوی خود آقایان موسوی و احمدی‌نژاد است، زیرا با آقای کروبی هم که شما برخورد جدی نداشتید؟

بعد از مناظره از سوی آنان نکته یا انتقادی بیان نشد، ولی از سوی اطرافیان آن‎ها اظهارنظرهایی شد، مثلا بعد از انتخابات و در مراسم تنفیذ حکم ریاست‎جمهوری بعضی از مشاوران آقای احمدی‌نژاد به بنده گفتند که بهترین مناظره احمدی‌نژاد با برادر محسن بوده است و در مورد آقای کروبی نیز ما سابقه رفاقت داشتیم و مسئله‌ای پیش نیامد.

جنابعالی در مورد حوادث بعد از انتخابات چه تحلیلی دارید؟

بنده ساعت 9 صبح روز جمعه زمانی‎که رفتم رأی بدهم به خبرنگاران گفتم انتخاباتی بی‌نظیر خواهد بود و شاهد مشارکتی بالای 30 میلیون نفر خواهیم بود، این موضوع نه تنها مثبت بود، بلکه آن را یک تحول می‌دانم و در واقع در انتخابات دو گروه شرکت کرده بودند یکی کسانی که از قبل طرفدار نظام و انقلاب بودند و کسانی که در طی سی سال منتظر از بین رفتن نظام بودند تا در نظام دیگری زندگی کنند، ولی پس از سی سال خستگی و صبر و انتظار به این نتیجه رسیده بودند که ایران را می‌خواهیم، ولو در چارچوب نظام جمهوری اسلامی زندگی کنیم تا ایران پیشرفت کند، لذا این حرف‎هایی که نقل شده مبنی بر این‎که برای براندازی نظام به کاندیداهایی رأی داده‎اند را به هیچ‎وجه قبول ندارم.

یعنی می‌فرمایید در این انتخابات رأی قشر خاکستری فعال شده بود؟

با یک تحلیلی فعال شده بود و آن تحلیل این بود که جمهوری اسلامی ماندگار است و صبر و انتظار برای از بین بردن آن بی‎فایده است لذا به نتیجه رسیدند که نباید بگذارند که کشور از عدم مشارکت آن‎ها عقب برود و تنها راه را در مشارکت در انتخابات دیده بودند. بنده کل صحنه انتخابات را یک جنبش اجتماعی می‌بینم و تا قبل از حوادث به‎وجود آمده این جنبش محورش تغییر اجتماعی و نه به‎معنای سیاسی بود.