تحلیل موضوعات اقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی

مردمسالاری- کاریکاتور

    نظر
مردمسالاری> کارتون
علی کاشی

               

اعتماد> برنج را بخیسانید
ابراهیم رها
شکر خدا پس از مدتی دوباره مهدی کلهر حرف زده و این حتماً قورمه سبزی ما را خوشمزه تر خواهد کرد، من می دانم بسیاری از شما با قابلیت های فراوان کلهر آشنا هستید اما شاید اکثرتان نمی دانید که او یکی از بهترین و کارآمدترین خالقان طنز در کشور است که من شخصاً بسیار مدیون وی هستم، کلهر اما گویا اخیراً دستی هم در پختن قورمه سبزی پیدا کرده چرا که گفته صدا و سیما چندان از دولت حمایت نمی کند و دولت باید یک شبکه تلویزیونی مجزا داشته باشد. 

مخاطبان عزیز همین طور که دارید سبزی لازم جهت طبخ قورمه سبزی را خرد می کنید حدس بزنید برنامه های شبکه یی که کلهر خواهانش شده چه خواهد بود؛ صبح، برنامه سلام صبح بخیر احمدی نژاد، ساعت 10؛ برنامه احمدی نژاد ناشتایی خوردی؟ ظهر؛ ناهار با احمدی نژاد. اخبار ساعت 14؛ خبرهای سفرهای استانی، فقط، غروب؛ برنامه به خانه برمی گردیم و سر راه به جان احمدی نژاد دعا می کنیم. شب؛ جنگ مفرح هوا تاریک شده ای رئیس دولت بدرخش و روشنش کن.

به هر روی شما حین فکر کردن به این مسائل برنج را هم بخیسانید، نمک هم به آن اضافه کرده و زیر لب این جمله قالیباف را مزمزه کنید که گفته؛ «از زیاده خواهان پررو عذرخواهی نمی کنم.» منظور شهردار تهران از زیاده خواهان پررو چیست؟ الف- قورمه سبزی فروشان مرکز ب- جومونگ ج- سوپرمارکت سر کوچه،  د-...

مورد «دال» را اگر می نوشتم هم حذف می شد، خودم حذف کردم.

خب سپس گوشت را با پیاز کمی سرخ کرده و آب... گفتم آب، یادم آمد تصفیه خانه یی را در اصفهان وزیر علوم افتتاح کرده. مخاطبان گرامی و علاقه مندان به آشپزی شما خودتان شاهد باشید اینها وسط آموزش ما هی حواس من را پرت می کنند. خب اگر قرار باشد تصفیه خانه را وزیر علوم شان افتتاح کند، سایر افتتاحیات نیز حتماً اینها خواهد بود؛ 1- وزیر راه و ترابری سازمان ملی جوانان 2- وزیر رفاه مرکز آمار ایران (کلاً هر چیز به شمردن مربوط باشد،) 3- وزیر جهاد کشاورزی، افتتاح مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه 4- رئیس سازمان آب و فاضلاب، افتتاح هر چه که مانده و تا حالا افتتاح نشده، بعد یک مقدار شعله را بیشتر کنید تا قورمه سبزی جا افتاده و سعیدلو رئیس تربیت بدنی بگوید؛ «ورزش را برای تن سالم می خواهیم نه چهار تا مدال که هیچ کاربردی ندارد.»
 
من ضمن سپاس از سعیدلو که دقیقاً همسان با سایر اهالی دولت احمدی نژاد دوباره کار را از اختراع چرخ و کشف آتش شروع کرده، همین حین پختن قورمه سبزی عرض می کنم که «مدال همون تشتکه/ دارن باهاش پز می دن.»

گمان می کنم قدری آبلیموی قورمه سبزی تان را اضافه کنید بد نباشید. در همین راستا گویا وزارت ارشاد مودبانه به خبرنگاران خارجی گفته طی 16 تا 18 آذر مجوز کارشان اعتبار ندارد. شما فکر می کنید دلیل این حرف چیست؟ الف- طی این روزها هوا سرد می شود و ارشاد گفته خدای نکرده خارجی ها اگر بیایند بیرون سرما می خورند؟ ب- طی این روزها آلودگی هوا یکهو بالا می رود و خبرنگاران به سرفه می افتند؟ ج- طی این روزها هوا... هوا ست، د- راستی از طرح جرخوردگی اقتصادی (حذف یارانه های سابق) چه خبر؟

تهران امروز> نامه تونل رسالت به خواهرش
محمود فرجامی
خواهرجان عزیزم؛ تونل توحید خانم
از اینکه به سلامتی بختت باز شده و تا چند روز دیگر به بهره‌برداری می‌رسی خیلی خوشحالم. مبارکا باشد. ببخش از اینکه نتوانستم زودتر از این تبریک بگویم. خیلی شلوغ است و لابد خودت تا به حال فهمیده‌ای که تونل شدن آن هم در شهری مثل تهران چه مصائبی دارد. عوضش حالا هم تبریک می‌گویم، هم برایت آرزوی خوشبختی می‌کنم و هم در عالم خواهری و بزرگ‌تری چند تا نصیحتت می‌کنم که به کارت بیاید. 

اول اینکه خواهرکم از این قالیباف زیاد به دل نگیر. می‌دانم هر روز و شب بهت سر می‌زند و حوصله‌ات را سر برده ولی بدان که همه‌اش از وسواسش است. 

دوست دارد هر کاری را به بهترین وجهش بکند. با من هم همین‌طور بود و تا خودش شخصا نمی‌آمد کار را ببیند خوابش نمی‌برد. هی می‌آمد به این جای رمپم دست می‌کشید و می‌گفت: «چطوری یره... ماشاالله عجب تونلی دری مری بری خودت!» و هی دستور می‌داد که پیمانکارها تاخیر نکنند. 

تازه من که زیر نگاه برج میلاد هم بودم و داشتم از خجالت آب می‌شدم اما در عوض وقتی افتتاحم کرد دیگر به هم سر نزد و همچین رفت روی بقیه پروژه‌ها کار کند و مشغول آنها شد که الان مگر فقط مسیرش بیفتد که سری به من بزند. تو هم مطمئن باش که وقتی افتتاحت کرد و شمارنده‌ات را برداشت و برد، آن‌چنان سرش به پروژه بعدی گرم خواهد شد که فقط به طور گذری سروکارتان به هم خواهد افتاد. این‌طوری است دیگر... 

دیگر آنکه زیاد خیال برت ندارد که قرار است چون خیلی بی‌نظیری پس همه بیایند تعریف و تمجیدت را بکنند. خدا به سر شاهد است اینها را از سر حسادت‌های خواهرانه نمی‌گویم. 

تو خواهر کوچک‌تر و افتخار منی؛ بزرگ‌ترین تونل شهرهای این مملکتی و با این همه از همه ما کوچک‌تر؛ چرا به تو حسادت کنم؟ منتها نمی‌خواهم آن‌طوری که توی ذوق من خورد توی ذوق تو بخورد. هیچ چیزی بدتر از توی ذوق خوردن نیست. 

خواهی دید که از همان فردای افتتاحت یک عده‌ای دم به دقیقه ازت ایراد خواهند گرفت. چرا رمپش کج است، چرا سقفش کوتاه است، چرا هواکشش سوراخ است.... همه این ایرادها را از من هم گرفتند و من از همه جا بی‌خبر هم هر روز اشکم درمی‌آمد تا اینکه بالاخره سینما آزادی یه روز برایم پیغام داد که دعوا سر چیز دیگری‌ست. 

البته او هم اول در جریان نبوده و هر روز از اینکه چند روز دیرکرد افتتاحش را توی سرش می‌زنند اما به اینکه ده سال آزگار یک گوشه‌ای سوخته و نیمه‌جان افتاده بوده و قالیباف سروسامانش داده، کاری ندارند حرص می‌خورده تا اینکه بعدا شستش خبردار می‌شود داستان سر چیز دیگری‌ست. ولی به هر حال هیچ به دل نگیر خواهرکم که اینها اصل دعوای‌شان با همان قالیباف است منتها دق دلی‌شان را می‌آیند سر من و تو، برج میلاد و سینما آزادی خالی می‌کنند. ما باید بسوزیم و به پای این مرد بسازیم.
قربانت
خواهر به سن بزرگ‌ترت، تونل رسالت